loading...

مهشید اکبری

بازدید : 54
چهارشنبه 24 خرداد 1402 زمان : 9:54

مقاومت کودک در برابر دستشویی رفتن، آموزش دستشویی به کودک سه ساله، آموزش دستشویی رفتن کودک پسر، علت مقاومت کودک در برابر دستشویی رفتن، آموزش دستشویی به کودک سه ساله، آموزش دستشویی رفتن کودک دو ساله و موارد دیگر در این مقاله آمده است. متخصصان و والدین موافق هستند که آموزش دستشویی رفتن به کودکان جزو سخت‌ترین مراحل است. هر کودک نوپا روند متفاوتی را طی می‌کند بنابراین نمی‌توان قانون مشخصی برای آن تعریف کرد اما می‌توان گفت که چه نکاتی به آسان‌شدن این مراحل برای تمام کودکان کمک می‌کنند.

بسیاری از کودکان شب‌ادراری را حتی پس از یادگیری دستشویی رفتن تجربه می‌کنند این مشکل ریشه در اضطراب شدید آن‌ها دارد، در این شرایط مشاوران و روان‌شناسان کودک مرکز ستاره ایرانیان با بازی‌درمانی و داستان درمانی اضطراب کودک را شناسایی و با بهترین روش درمان می‌کنند.

علت مقاومت کودک در برابر دستشویی رفتن

احتمالاً نام شخصیت نگه دارنده مقعدی را شنیده‌اید، و اگر نام زیگموند فروید پدر روان تحلیلی را شنیده باشید می‌دانید که احتمالاً نوع آموزش توالت رفتن کودک و از پوشک گرفتن او ممکن است روی روانش تأثیر بگذارد.

بر اساس نظر فروید یک فرد یا ویژگی‌های نگهدارنده مقعدی، کسی است که در طول آموزش توالت رفتن تنبیه شده است، و باعث می‌شود فرد بیش از حد مرتب، پیرو قانون، شسته‌ورفته و سرسخت شود یا برعکس. نظریه فروید را قبول داشته باشید یا نه یک سری نکات روان‌شناختی مهم وجود دارند که در هنگام آموزش توالت رفتن باید در نظر گرفته شوند تا لجبازی کودک برای دستشویی رفتن را کاهش دهید.

راه حل دستشویی رفتن کودکان

آموزش درست از مقاومت کودک در برابر دستشویی رفتن خودداری می‌کند و کمک می‌کند تا این روند به بهترین شکل طی شود.

۱. به کودکتان فرصت دهید

برای‌آنکه کودک توالت رفتن را بیاموزد ابتدا باید مغز او تکامل یابد و دستگاه عصبی مرکزی بتواند مثانه او را کنترل کند. وقتی هنوز مغز کامل نیست، کودک بدون اختیار ادرار می‌کند؛ یعنی مثانه یا روده‌ها به‌محض پرشدن، خالی می‌شوند. تقریباً در تمام کودکان از ۲۸ ماهگی به بعد، مغز تکامل پیدا می‌کند و می‌توانند ادرارشان را کنترل کنند.

۲. از فصل تابستان استفاده کنید

فصل تابستان، بهترین زمان برای گرفتن کودک از پوشک است. کودک را تشویق کنید اگر ادرار یا مدفوع دارد، بگوید. چند ساعت در روز او را بدون پوشک بگذارید.

۳. آموزش دستشویی رفتن به کودکان انجام شود

برای کودکتان یک صندلی توالت کوچک بخرید و به او یاد دهید که هر زمان احساس نیاز کرد، روی آن بنشیند. می‌توانید این صندلی را در حمام، دستشویی یا اتاق خود کودک قرار دهید.

منبع : مقاومت کودک در برابر دستشویی رفتن

بازدید : 57
شنبه 20 خرداد 1402 زمان : 10:25

خیانت عاطفی معمولا با یک دوستی نسبتا پاک شروع می شود. طی صرف انرژی و احساسات و زمان با فردی بیرون از ارتباط زناشویی، این دوستی بی آلایش سابق می تواند یک پیوند عاطفی عمیق ایجاد کند که ممکن است به صمیمیت ارتباط زناشویی لطمه وارد کند.

هرچند افرادی هستند که معتقدند خیانت عاطفی بی ضرر است، با این حال بسیاری از متخصصین زوج درمانگر معتقدند عدم وفاداری عاطفی، خود یک خیانت جدی بدون داشتن ارتباط جنسی می باشد.

عدم پایبندی های عاطفی اغلب، دروازه های این بی قیدی هستند که منجر به عدم وفاداری کامل جنسی می شوند.

در حدود نیمی از درگیری های عاطفی نهایتا منتهی می شوند به ارتباطات عاطفی، خیانت عاطفی، سکس و تمام آنچه که یک خیانت کامل را شکل می دهد.

برای برخی از افراد، دردناک ترین و مضر ترین پیامدهای یک خیانت عاطفی، حس گول خوردن، خیانت و حس دروغ است. هر بخش از زندگی فرد که از شریک زندگیش مخفی نگه داشته شده است، اعتماد بین دو همسر را تحت الشعاع قرار می دهد.

مروری بر مفهوم خیانت عاطفی

خیانت عاطفی زمانی است که یک فرد نه تنها بیشینه انرژی خود را بیرون از زندگی مشترک خود صرف می کند بلکه همچنین حمایت عاطفی و همراهی را از رابطه جدید دریافت می کند.

در یک خیانت عاطفی، فرد حس می کند که به نفر سوم نزدیکی بیشتری دارد و ممکن است تنش جنسی فزاینده یا علاقه خاصی بین خود و فرد سوم تجربه کند.

اگر معتقدید که انرژی عاطفی فرد محدود شده و اگر همسرتان افکار صمیمی و و احساسات خود را با فرد دیگری به اشتراک می گذارد، خیانت عاطفی شکل گرفته است.

با این حال اکثر کسانی که خیانت می کنند حس گناه ندارند چرا که هیچ رابطه جنسی صورت نگرفته است، همسر آنها این خیانت عاطفی را به اندازه ی خیانت جنسی خطرناک می بیند.

چه تفاوتی بین خیانت عاطفی و یک دوستی سالم وجود دارد؟

یک دوستی سالم می تواند تا حد خیانت عاطفی پیش رود زمانی که صرف اطلاعات جنسی از مرزهای بین زوجین درز می کند.

یک خیانت عاطفی دری را باز می کند که باید همیشه بسته باقی بماند! یکی از تفاوت های بین دوستی سالم و خیانت عاطفی این است که خیانت عاطفی بصورت راز نگه داشته می شود.

تفاوت مهم دیگر این است که افراد درگیر در خیانت عاطفی اغلب یک جاذبه جنسی بین خود و فرد سوم حس می کنند. گاهی اوقات، جاذبه ی جنسی اشکار است و گاهی هم نه.

نشانه های هشدار دهنده که نشان می دهند ممکن است شما درگیر خیانت عاطفی شده باشید

در اینجا نشانه هایی است که به شما هشدار می دهد که ممکن است خیانت عاطفی داشته باشید:

• از همسر خود کناره گیری می کنید

• در مورد دوستتان هر چه بیشتر و بیشتر ذهنتان درگیر می شود و خیال پردازی می کنید

• از صمیمیت جنسی با همسرتان خوشتان نمی آید چه بصورت عاطفی و چه به صورت جنسی

• مدت زمانی که با همسر خود میگذرانید کم است

• زمانی که با خیانت عاطفی آشکار مواجه می شوید، پاسخ شما این است ” ما فقط دوست هستیم”.

• در رابطه با زمانی که مجددا می توانید با دوست خود وقت بگذرانید یا با او باشید، گمانه زنی می کنید. زمانهایی که می توانید با هم تنها شوید برای شما اهمیت خاصی دارند.

• شما افکار، احساسات و مشکلاتتان را با دوستتان در میان می گذارید به جای اینکه اینها را با همسر خود مطرح کنید.

• شما این دوستی خود را از همسرتان مخفی نگه میدارید.

اگر جواب شما به سه سوال از سوال های زیر “بله” است، شما در حال ارتکاب و انجام فاجعه ای در زندگی زناشویی تان هستید چرا که در حال انجام خیانت عاطفی می باشید:

• ایا در حال تجربه ی نارضایتی ها و مشاجرات تکراری در زندگی زناشویی خود هستید؟

• آیا یک فاصله عاطفی بین خود و همسرتان احساس می کنید؟

• آیا صحبت کردن با همسرتان برایتان مشکل است؟

• ایا بیش تر با دوست خود مراوده دارید تا با همسرتان؟

• آیا فکر می کنید دوست شما، شما را بهتر از همسرتان درک می کند؟

• آیا به لحاظ جنسی به دوستتان گرایش خاصی دارید؟

• آیا منطق حاکم بر این دوستی صمیمی این است که ” ما فقط دوست هستیم و نه چیز دیگری”؟

• آیا همسرتان در مورد این دوستی اطلاعی دارد و یا از آن بی خبر است؟

• آیا بیش از اینکه بخواهید با همسرتان باشید، به دنبال این هستید که با دوستتان باشید؟

• وقتی که با همسرتان در مورد روزی که داشتید صحبت می کنید، هرگز به تعامل خود و دوستتان اشاره ای نمی کنید؟

بازدید : 61
شنبه 20 خرداد 1402 زمان : 10:02

اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD) یک اختلال رفتاری مزمن است که اغلب در دوران کودکی ظاهر می‌شود و با نشانه‌های بیش فعالی، تکانشگری یا بی‌توجهی مشخص می‌شود، البته تمام بیماران سه نشانه را با هم تجربه نمی‌کنند، اما این علائم با مشکل در عملکرد تحصیلی، عاطفی و اجتماعی همراه است. اختلال نقص توجه و بیش فعالی ممکن است با سایر ناتوانی‌های عصبی، رفتاری، رشدی و یادگیری مرتبط باشد. درمان اختلال نقص توجه و بیش فعالی در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان شامل دارودرمانی، رفتاردرمانی و تنظیم فعالیت‌های روزمره است.

اختلال نقص توجه و بیش فعالی یکی از شایع‌ترین اختلالات دوران کودکی است و در پسران بیش‌تر از دختران رخ می‌دهد و در صورت عدم درمان تحصیل و آینده کودک را کاملاً تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ بنابراین توصیه می‌شود که هر چه زودتر به درمان و کنترل آن اقدام کنید تا آینده‌ای درخشان را برای کودک خود رقم بزنید.

خصوصیات بچه های بیش فعال

معمولاً نشانه‌های بیش فعالی حدود ۷ سالگی کودک مشاهده می‌شود، این کودکان اغلب از نظر عاطفی تأخیر دارند، به‌طوری‌که برخی از آن‌ها در مقایسه با همسالان خود تا ۳۰ درصد تأخیر در بلوغ دارند؛ بنابراین دانش‌آموز ۱۰ساله مبتلا به بیش فعالی ممکن است؛ مانند یک کودک ۷ساله رفتار کند.

پسران بیشتر از دختران به ADHD مبتلا می‌شوند. علائم بیش فعالی ممکن است با افزایش سن کاهش یابد، معمولاً در بلوغ کاهش می‌یابد؛ اما تأثیر آن بر کار و یا تحصیل کم‌رنگ نمی‌شود. خصوصیات بچه‌های بیش فعال نی نی سایت شامل موارد زیر می‌شود:

  1. بی‌توجهی: کودک به‌صورت مکرر بی‌توجهی و ناتوانی در حفظ تمرکز بر فعالیت‌ها را نشان می‌دهد. در کلاس درس این کودکان نمی‌توانند تمرکز کنند و معلم را کلافه می‌کنند بنابراین درس خواندن بچه های بیش فعال سخت است و دشواری های زیادی دارد.

  2. رفتار تکانشی: رفتارهای تکانشی و حرکات نامناسب که برخلاف بی‌توجهی شامل رفتارهایی می‌شود که باعث می‌شود آرامش خانه یا کلاس را به هم بریزد و گاهی هم خنده‌دار باشد.

  3. نشانه ترکیبی: نوع ترکیبی ADHD رایج‌ترین است که شامل هردو مورد بالا در کنار هم است.

  4. مشکل در سازماندهی افکار

  5. مشکل در برنامه‌ریزی و تعیین هدف

تربیت کودک بیش فعال

علت بیش فعالی کودکان

علت ADHD مشخص نیست و نمی‌توان علت مشخصی را برای آن تعیین کرد. مطالعات حیوانی تفاوت‌هایی را در فرستنده‌های مغزی نشان داده‌اند. یک تحقیق ژنتیکی در مطالعات دوقلوها و خواهر و برادرها (یکسان) نشان‌داده‌شده است. اگر یکی از دوقلوهای همسان مبتلا به ADHD تشخیص داده شود، به‌احتمال ۹۲ درصد همان تشخیص در خواهر و برادر دوقلو وجود دارد. هنگام مقایسه خواهر و برادر دوقلو غیر همسان، احتمال به ۳۳٪ کاهش می‌یابد، بنابراین نقش ژنتیک را نباید در این اختلال نادیده گرفت.

کنترل بیش فعالی

با بچه بیش فعال چه کنیم نی نی سایت؟ برخورد با بچه بیش فعال به چه شکلی است؟ موارد زیر به شما کمک می کند تا تمرکز کودک بیش فعال را افزایش دهید.

۱. رژیم غذایی

کودک و نوجوان مبتلا به ADHD باید رژیم غذایی سالم داشته و از مصرف کافئین به‌طورجدی اجتناب کنند. همان‌طور که گفته شد، توصیه می‌شود که از متخصص کودک رژیم غذایی مناسبی را برای کودک بیش‌فعال گرفته و با کمک آن سعی در کنترل هیجانات کودک خود داشته باشید.

منبع : تربیت کودک بیش فعال

بازدید : 40
دوشنبه 8 خرداد 1402 زمان : 16:04

داستان کودک دبستانی، قصه کوتاه برای خواب، قصه برای شب کودکان ۹ساله، قصه کوتاه آموزنده برای همه والدینی که مایلند فرزندانشان عادت های خواندن را شروع کنند ضروری است. هرچه زودتر، بهتر! برای شروع، توجه به این نکته مهم است که کودکان باید خواندن را با ریتم خودشان بدون اجبار شروع کنند. زمان مطالعه باید لذت بخش باشد، اجبار کودک به خواندن ممکن است نتیجه ای کاملاً معکوس داشته باشد که ما در جستجوی آن هستیم.

خواندن سرشار از لذت و راهی برای کشف چیزهای جدید است. این چیزی است که ما می خواهیم آن ها تجربه کنند. داستان های نوشته شده برای کودکان دبستانی به آن ها کمک می کند تا تخیل خود را گسترش دهند و توجه خود را به حیوانات و اطراف خود افزایش دهند.

فواید روانشناسی تربیتی:

  • شروع به ایجاد رابطه قوی تر با دوستان و همسالان
  • چگونه با قلدری بچه های دیگر در مدرسه کنار بیاید
  • مدیریت احساسات در دوران بلوغ

داستان کودک دبستانی (۸ تا۱۰ سال)

بهترین داستان‌ها برای بچه‌های دبستانی، داستان‌هایی هستند که تخیل آن‌ها را بیدار می‌کنند، دید آن‌ها را به روی دنیاهای جدید باز می‌کند و مهم‌تر از همه، بیشترین تنوع را در اختیارشان می‌گذارد!

داستان۱: داستان کوتاه جالب برای مدرسه

من یک دانشمند هستم. همیشه قد کوتاهی داشتم ولی این امر باعث نشد که من ناراحت بشم یا برای موفقیت تلاش نکنم. می خوام برای شما داستان لحظات سختی از دوران دبستان خودم تعریف کنم که ممکن برای خیلی از کودکان در مدرسه رخ بده، این داستان به سازگاری کودک با مدرسه کمک می کند.

همیشه بقیه بچه ها من رو بخاطر قدم مسخره می کردند ولی من درس خون بودم و سعی می کردم دوستان خوبی برای خودم داشته باشم برای همین هم همیشه قلدرهای مدرسه شکست می خوردند چون من و دوستام تعدادمون زیاد بودند و نمی تونستند به ما زور بگن یا مارو اذیت کنند.

بردن اسباب بازی به مدرسه ممنوع بود اما من یک روز یک اسباب بازی داخل کیفم گذاشتم و به مدرسه رفتم. زنگ تفریح از ترس اینکه اسباب بازی منو بردارن داخل کلاس موندم، گروه قلدرهای مدرسه وقتی دیدن من داخل کلاس موندم اسباب بازی من رو گرفتند و گفتن که اگر به کسی بگم اسباب بازی من رو به معاون میدن و من اخراج میشم.

از همون روز زندگی من سیاه شد چون مجبور بودم هرچی اون ها بهم میگن رو گوش کنم، دیگه دوست نداشتم مدرسه برم و به مرور تمام دوست هام رو از دست دادم. درسم افت کرده بود و الان دیگه جرمم فقط اوردن اسباب بازی به مدرسه نبود و قلدری و اذیت کردن بچه ها هم بهش اضافه شده بود.

خسته شده بودم برای همین پیش خانوادم رفتم و به اونا گفتم که دیگه نمیخوام مدرسه برم. اما پدر و مادرم به آرامی با من صحبت می کردند و به من گفتند که باید دلیلم رو به اونا بگم و به من قول دادند که کمکم کنند و قضاوتم نکنند. من هم که از وضعیت خسته شده بودم تمام ماجرا را از اول تا آخر گفتم به آخرش که رسیدم صورتم از اشک خیس خیس شده بود.

پدر و مادرم من رو بغل کردند بعد به من توضیح دادند که در مدرسه هیچ دانش آموزی حق نداره به دیگری زور بگه، گفتند اگر من مسئولیت اسباب بازی را قبول می کردم و معذرت خواهی می کردم هیچ اتفاقی نمی افتاد ولی الان آسیب زیادی دیدم و دوستام رو از دست دادم.

صبح والدینم با من به مدرسه اومدند و از مدیر خواستند که به خاطر کارهای من، من رو ببخشه. من همه دوستام را جمع کردم و با شجاعت موضوع را برای آن ها تعریف کردم. همه دوستام من رو بخشیدن و بچه های قلدر هم مجبور شدن قول بدن که دیگه کسی رو اذیت نمی کنند.

بازهم من و دوستام گروه خودمون رو تشکیل دادیم و دیگه اجازه ندادیم کسی مارو اذیت کنه. از اون به بعد هرمشکلی پیش میومد پیش مشاور می رفتم یا با والدینم حرف می زدم چون وظیفه آن ها محافظت از ماست. پس نباید این موضوعات را از آن ها پنهان کنیم.

منبع : داستان کودک دبستانی (۸ تا۱۰ سال)

بازدید : 75
دوشنبه 8 خرداد 1402 زمان : 15:52

اهمیت خانواده ، نقش خانواده

نقش و اهمیت خانواده در بسیاری از مسائل زندگی افراد به وضوح دیده می شود و خانواده اولین بخش از اجتماع می باشد که افراد به صورت تولد، فرزند خواندگی، یا ازدواج وارد آن می شوند. روابط بین اعضای خانواده و نقش هایی که هر یک از اعضا بر عهده دارند، بر روی شکل گیری شخصیت و نحوه تعاملات فرد تاثیر بسیاری می گذارد.

علاوه بر ژن های مشابه، سبک های ارتباطی افراد یک خانواده باعث به وجود آمدن خصوصیات مشترک در بین آن ها می شود بنابراین نقش خانواده بسیار مهم است، زیرا شخصیت اعضا در آن محیط شکل می گیرد.

در این مقاله نقش و اهمیت خانواده را مورد بررسی قرار می دهیم و در ادامه این مقاله به تاثیر خانواده در حوزه های مختلف می پردازیم پس این مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهید تا در مورد خانواده آگاهی های بیشتری را کسب کنید.

اهمیت خانواده در ازدواج

خانواده نقش بسیاری در ازدواج فرزندان و الگوهای رفتاری که آن ها در زندگی مشترک خود ایفا می کنند دارد، و به همین دلیل افراد برای این که بتوانند به شناخت و درک بهتری از همسر آینده شان برسند به روابط او با خانواده اش دقت می کنند.

از نظر علمی خانواده از طریق سبک های ارتباطی و نحوه پرورش دلبستگی می تواند الگوهای رفتاری را در فرد به وجود آورد که بر روی روابط عاطفی بعدی او تاثیر بسیاری دارد. علاوه بر موارد بیان شده، خانواده می تواند در امر ازدواج نقش تسهیل گر را داشته باشد، زیرا اگر خانواده سالم باشد با آموزش نحوه درست تصمیم گیری و کمک به فرزندان در مسیر استقلال خواهی می تواند امر ازدواج را برای آن ها آسان تر کند.

اما بسیاری از خانواده ها به دلیل تعارضات درونی، ازدواج اعضا را با مشکلاتی رو به رو می کنند، به عنوان مثال خانواده ها نمی توانند استقلال اعضای خود را قبول کنند و به همین دلیل در زندگی فرزندان شان دخالت می کنند و هم چنین به دلیل کمبود مهارت های ارتباطی نمی توانند حمایت های عاطفی کافی را برای فرزندشان فراهم کنند.

قبل از ازدواج بسیار مهم است که خانواده فرد مورد نظر را در نظر بگیرید و نحوه ارتباطات میان اعضای خانواده را مورد بررسی قرار دهید در این زمینه می توانید از مشاوره قبل از ازدواج کمک بخواهید تا راهنمایی های لازم را انجام دهد.

نقش و اهمیت خانواده در شکل گیری شخصیت افراد

خانواده اولین منبع یادگیری می باشد و بر روی فرد تاثیر زیادی می گذارد و در مسیر زندگی نقش تعیین کننده ای برای افراد دارد و نهاد خانواده از دو روش بر روی افراد اثر می گذارد؛ اول از طریق انتقال ژن می باشد و دوم از طریق اعمال و روش های تربیتی و سبک های فرزند پروری که والدین برای فرزندشان در نظر می گیرند.

به طور کلی وراثت و محیط دو عامل اصلی برای پرورش شخصیت و ایجاد ساختار روانی مناسب برای فرزندان می باشد. انسان حاصل تعامل این دو عنصر می باشد، انسان در انتقال ژن ها اختیار و اراده ای از خود ندارد اما می تواند سبک تربیتی مناسبی را در پیش بگیرد زیرا سبک تربیتی از همان ابتدای نوزادی بر روی کودک اثر می گذارد و در طول زندگی با او خواهد بود.

به این ترتیب می توان گفت که بخش مهمی از شخصیت افراد در دوران بزرگسالی نمایان می شود و به خاطر سبک های تربیتی و تعاملی خانواده در دوران کودکی و نوجوانی می باشد زیرا ویژگی های شخصیتی در طول سال ها تثبیت می شود و زمانی که فرد بزرگ شد، تغییر این ویژگی ها کار دشواری می باشد، بسیاری از افراد در دوران اولیه زندگی شان ارتباطی صحیحی با والدینشان نداشته اند و به همین دلیل در آینده علائمی از اختلال شخصیت در آن ها نشان داده می شود.

نقش و اهمیت خانواده در سلامت روان فرزندان

متخصصان معتقدند که معمولا افرادی که از سلامت روانی مناسبی بر خوردار هستند در خانواده سالمی بزرگ شده اند زیرا اگر پدر و مادر دچار مشلات روحی باشند بر روی فرزند تاثیر می گذارند و نمی توانند مراقبت های لازم را بر روی کودک انجام دهند و به همین دلیل مشکلات خود را به فرزندشان منتقل می کنند.

به عنوان مثال فرزندِ مادری که مبتلا به افسردگی می باشد، معمولا دچار افسردگی می شود، زیرا انرژی روانی کافی میان برقراری ارتباط عاطفی میان مادر و فرزند وجود ندارد و میان مادر و فرزند خلا عاطفی ایجاد شده که به فرزند لطمه وارد می کند و در نتیجه احتمال دارد که کودک علائم افسردگی را از خود نشان دهد.

البته اختلالات روحی و روانی تا حد زیادی ژنتیکی است و بر اساس تحقیقات انجام شده علاوه بر روش های تربیتی، افرادی که بستگان درجه یکشان درگیر اختلالات اضطراب و افسردگی هستند، احتمال دارد گرفتار اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی شوند و میزان بروز اختلال در آن ها بیشتر از دیگران می باشد.

منبع : اهمیت خانواده

بازدید : 61
سه شنبه 2 خرداد 1402 زمان : 22:40

موارد منع ازدواج در مرکز مشاوره ازدواج چیست؟

زن و مرد در دوران مجردی در مورد زندگی مشترک اطلاعات کاملی ندارند و چون درگیر زندگی مشترک نبوده اند نمی دانند که چطور باید با آن مسائل کنار بیایند و آشنایی لازم را ندارند، زندگی مشترک و ازدواج تجربه جدیدی است که هر دو با آن رو به رو می شوند.

در زمینه ازدواج ادراک و اطلاعات کمی درمورد ارتباطات دو نفره و ازدواح و مهارت های زناشویی وجود دارد آن ها باید در این زمینه اطلاعات خود را افزایش دهند تا زندگی موفقی داشته باشند.

زوجین باید قبل از ازدواج مشاوره های لازم را به کمک مشاوره ببینند تا با مشکلات شخصیتی و اختلالات جسمانی مهم مانند معلولیت، دیابت، رماتیسم و غیره آشنا شوند و نسبت به طرف مقابل خود اطلاعات کاملی داشته باشند و با آگاهی ازدواج کنند، در این صورت اگر ازدواج با شناخت باشد می توانند زندگی مشترک شاد و موفقی داشته باشند.

با شناخت کامل و مشاوره می توان از جدایی جلوگیری کرد به طوری که دو طرف به خوبی با یکدیگر زندگی می کنند.

در مشاوره ازدواج به مسائلی زیادی توجه می شود مثلا به ازدواج هایی که در آن فقط به جنبه جنسی توجه می شود و مشکلاتی به خاطر آن ممکن است به وجود آید، هم چنین به نقش والدین و دخالت های آن ها در زندگی مشترک و عواملی که باعث گسستن زندگی مشترک می شود پرداخته می شود.

در مشاوره به اختلاف هوشی بین دو طرف توجه شده و به آن ها آموزش می دهند تا با همسر خود چطور برخورد کنند و چه رفتاری صحیح می باشد.

اهمیت مشاوره ازدواج و موارد منع ازدواج

بر اساس نظر مشاوران کسانی که می خواهند در زندگی رابطه زناشویی خوبی داشته باشند، زندگی مشترک شاد و موفقی را تشکیل دهند و رابطه بین فردی برای آن ها اهمیت دارد باید از جلسات مشاوره ازدواج بهره مند شوند.

در جلسه مشاوره در مورد مسائل و موارد بسیاری بحث می شود که فرد می تواند به درستی این موارد را تشخیص دهد و در آخر انتخاب درستی را داشته باشد و تصمیم نهایی و درست را بگیرد.

شرایط و موارد منع ازدواج

هنگامی که دو طرف می خواهند با هم ازدواج کنند اما تفاوت سنی آن ها بیش از هفت سال می باشد و در مورد مسائل اقتصادی، طبقات فرهنگی، اختلاف تحصیلی با یکدیگر تفاوت های بسیاری دارند برای ازدواج مناسب نیستند.

بر اساس نظر روانشناسی گروه هایی هستند که ازدواج برای آن ها منع شده است و زندگی مشترک با این افراد بسیار سخت و دشوار می باشد و ازدواج با آن ها باید منع شود که در زیر نمونه هایی از آن ها را ذکر می کنیم.

  • بیکار بودن
  • سن کم
  • اختلالات شخصیتی
  • اعتیاد
  • رابطه خویشاوندی نزدیک و عدم تجانس ژنتیکی

دختر و پسری که در آستانه ازدواج هستند باید دلیل ازدواج خود را به خوبی بدانند. آگاهی های لازم می توانند بر ازدواج تاثیر گذار باشند و به فرد کمک کند تا تصمیمات درستی در مورد ازدواج بگیرد.

منبع : موارد منع ازدواج در مرکز مشاوره ازدواج چیست؟

بازدید : 74
سه شنبه 2 خرداد 1402 زمان : 22:33

در دنیای امروز خشونت های زیادی علیه کودکان در حال شکل گیری است. بسیاری از خشونت ها از جانب والدین در برخی خانواده علیه کودکان شکل می گیرد که در نتیجه اعتقاد به تنبیه های بدنی برای تربیت کودک به وجود می آید. پژوهش ها نشان می دهد که تربیت کودک با استفاده از آزار جسمی او و تنبیه بدنی اش راهکاری بسیار نامطلوب بوده که از هر لحاظ توسط علم روانشناسی و غیره رد شده است و موجبات بروز بسیاری از مشکلات روحی و جسمی و روانی را در بین آن ها فراهم می کند. هم چنین از بعد آموزشی نیز روش های ناصحیح اموزشی همراه با خشونت سبب بروز بسیاری از مشکلات تحصیلی در کودکان شده و در آینده آن ها نقش بسیار بدی دارد.

تربیت کودک به حدی مهم است که روش های ناصحیح در تربیت منجر به بروز بسیاری از مشکلات رفتاری و روحی روانی برای کودکان در اینده آن ها خواهد شد و دلیل بسیاری از رفتاری های ناهنجار اجتماعی نیز همین خشونت ها و به کار بردن روش های ناصحیح در تربیت کودکان از لحاظ رفتاری است. حق تربیت و بزرگ شدن فرد در محیطی بدون خشونت از حقوق اساسی هر کودک می باشد چون که کودک نیز یک انسان می باشد. تربیت کودک نقش مهمی در شکل گیری روابط مثبت و پایدار میان خانواده ها و کودک و والدین در دوران مختلف زندگی خواهد شد و با تثبیت رابطه ها موجبات شکل گیری روابط پایدار اجتماعی و جامعه مطلوب و مناسب خواهد شد. تنبیه جسمی در تربیت کودک از نظر اخلاقی نیز مردود است، چرا که از لحاظ اخلاقی و دینی نیز هر فردی مانند دیگران حق زندگی سالم و بدون خشونت را دارد.

کودکان نیز از این قائده مستثنی نبوده بلکه همچنین توجهات بیشتری نیز باید به آن ها شود. هر گونه سهل انگاری در تربیت کودک از سمت والدین باعث بروز بسیاری از مشکلات اخلاقی و اجتماعی آن ها در آینده در بین خانواده شان و در میان سایرین در جوامع خواهد شد. همچنین تربیت کودک از لحاظ جنبه های اموزشی در زمینه های همچون آموزش و تربیت کودک در مهد کودک ها و دبستان می تواند سبب افزایش سلامت ان ها از جنبه های گوناگون و نیز ایجاد ویژگی های مثبت اخلاقی در آنان شود. همچنین می شود گفت که دولت ها و جوامع باید در امر تربیت کودک دخالت موجهی نمایند و مثلا برای برخی از بدرفتاری ها و تنبیهاتی که موجب وارد شدن صدمات و آسیب های بدنی و روحی به کودک می شود مجازات تعیین نمایند تا به این صورت به نوعی حق کودک بر والدین افزایش یافته و از بروز بسیاری از رفتارهای سو و نادرست جلوگیری به عمل آید.

منبع : تربیت کودک

بازدید : 66
پنجشنبه 28 ارديبهشت 1402 زمان : 13:51

هوش هیجانی را بشناسید؟

درک و به کارگیری هوش هیجانی یک سیر تاریخی دارد و برای داشتن یک سبک موفق زندگی معیار بیسار مهمی می باشد پس برای زندگی بهتر باید هوش هیجانی خود را تقویت کنید.

بسیاری از انسان ها وقتی با آن ها به گفتگو می پردازیم بسیار شاد، خوشبخت و پر انرژی هستند و ارتباطات آن ها قوی و دوستانه می باشد اما بعضی از افراد هستند که بیشتر زمان را به گرفتاری هایشان اختصاص می دهند و در مورد آن ها حرف می زنند.

با هوش هیجانی می توانیم بفهمیم که چقدر انسان ها خوب عمل میکنند و چقدر از آن خوشبخت هستند و بر اساس نظر مشاوران هوش هیجانی به ما آموزش می دهد چطور دیگران را درک کنیم و هیجانات خود را کنترل کنیم و چگونه از احساسات خود و دیگران برداشت درستی داشته باشیم.

تفاوت افرادی که از هوش هیجانی بهره ی کافی می برند و افرادی که از آن استفاده نمی کنند چیست؟

میان افرادی که از هوش هیجانی خود بهره می برند با افرادی که از آن استفاده نمی کنند تفاوت هایی وجود دارد.

افرادی که از هوش هیجانی خود استفاده می کنند می توانند احساسات و هیجانات خود را به خوبی کنترل کنند و به احساساتشان اجازه نمی دهند تا رفتارشان را تعیین کنند و احساساتشان بر روی رفتارشان اثر منفی بگذارد.

به عبارت دیگر خود فرد هیجاناتش را به خوبی هدایت می کند و نمی گذارد تا هیجانات هدایت گر او باشند.

فردی که از هوش هیجانی بهره نمی برد می تواند به راحتی تسلیم احساساتش شود و احساساتش او را به هر سمتی می برد و اینکه فرد به فرمان احساساتش است پیامدهایی به همراه خواهد داشت و در نتیجه از دستش کاری ساخته نیست و می گوید کاری نمی توانم انجام دهم.

افرادی که دارای هوش هیجانی هستند می توانند به خوبی عمل کنند و هوشمندی هیجانی باعث می شود تا بر افکار و کلامتان کنترل داشته باشید، افراد می توانند با به کارگیری برخی از ویژگی ها به فردی تبدیل شوند که از هوش هیجانی بالایی دارند و به خوبی می توانند هوش هیجانی خود را تقویت کنند.

چگونه هوش هیجانی را به کار ببریم؟

افرادی که دارای هوش هیجانی هستند می توانند راحت تر و قوی تر با دیگران ارتباط برقرار کنند و ارتباط بهتری با دیگران داشته باشند.

بر اساس نظر مشاوران هوش هیجانی ۴ مهارت را شامل می شود که عبارت است از:

شناسایی هیجانات:

ما با هیجانات می توانیم حوادث مهمی که در دنیای پیرامون اتفاق می افتد را بشناسیم و با دادن اطلاعات از طریق هوش هیجانی در جریان این حوادث قرار گیریم.

ما برای اینکه بتوانیم ارتباط درستی با دیگران برقرار کنیم باید هیجانات خود و دیگران را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم به درستی عمل کنیم و رفتاری مناسب داشته باشیم.

کاربرد هیجانات:

احساسات ما، فکرمان را درگیر می کند به عبارت دیگر طرز فکرمان و اینکه در مورد چه چیزهایی فکر می کنیم به احساستمان مربوط می شود و تحت تاثیر آنها قرار می گیرد.

هنگامی که حوادثی اتفاق می افتد احساسات ما به افکار ما جهت می دهد و ما را آماده می کند تا در صورت لزوم واکنش نشان دهیم و به ما کمک می کند تا افکار خود را به طور درست و صحیح به کار بگیریم تا مشکل را به خوبی رفع کنیم.

هوش هیجانی

درک هیجانات:

هیجانات بر اساس عوامل طبیعی و تحت تاثیر آن به وجود می آیند و رخداد های تصادفی نیستند، زمانی که ما هیجانات را به خوبی بشناسیم می توانیم حوادث اطرافمان را راحت تر درک کنیم و از هیجانات برای درک راحت تر محیط اطراف استفاده کنیم.

بازدید : 72
پنجشنبه 28 ارديبهشت 1402 زمان : 13:42

برای کودک خود به چه چیزی نیاز دارید؟

مایلید او در آینده چگونه فردی شود؟

لطفا چند لحظه به کلمات زیر نگاه کنید و دور پنج ویژگی که دوست دارید کودکتان داشته باشد دایره بکشید. بعد روی ویژگی هایی که دوست ندارید کودکتان داشته باشد خط بکشید.

ماجراجو ورزشکار هنرمند کنجکاو ترسو اجتماعی مهربان مستقل
مطیع پرحرف پرانرژی مثبت گرا آرام با اعتماد بنفس حساس پذیرا
اهل ریسک خجالتی همه فن حریف خلاق پرخور سازگار هیجانی شوخ طبع
محتاط حرف گوش کن لجباز مستبد ایرادگیر مودب رقابت جو جسور
منفی گرا سخت گوش باپشتکار همکار منعطف حل کننده ی مساله مبتکر فرهیخته
متفکر مسوولیت پذیر همدل با اراده هدفمند صبور تنبل شاد

حالا به دقت به انتخاب های خود نگاه کنید و اگر ممکن است آنها را با انتخاب های یکی دیگر از والدین یا دوست خود مقایسه نمایید.

برخی از این ویژگی ها به طور مستقیم و یا به طور کلی به موقعیت های تحصیلی مربوط نمی شود. در واقع شواهد نشان می دهند که موفقیت در زندگی فقط مبتنی بر هوش عقلانی (IQ) نیست، بلکه به عواملی دیگر مربوط هستند که البته بسیار هم اهمیت دارند.

یک بار دیگر به انتخاب های خود دقت کنید و ببینید که این گزینه ها چگونه تاثیر می گذارند بر:

شیوه ای که برای صحبت کردن با کودک خود بر می گزینید.

نوع برخورد یا رفتار با او

فعالیته هایی که اجازه می دهید تجربه کند.

موفقیت چیست؟

اگر از هر پدر یا مادری بپرسید که برای فرزندان خود خواهان چه چیزی هستند، اکثر آنها خواهند گفت که فقط کودکانشان شاد و راضی باشند، ولی چه چیزی شادی و رضایت را در زندگی ایجاد می کند؟

زمانی که فرزند شما به کلاس اول ابتدایی رفت زندگی خود را با آزمونها و تست های آموزشی آغاز کرد. شاید شما معتقد باشید که این آزمونها ، معیار خوبی برای سنجش موفقیت آنها ست. البته قطعا قبولی در امتحانات درسی و گذراندن آنها بسیار مهم است. ولی این فقط یک نوع موفقیت خواهد بود.

بعضی از این افراد ، در زمان تحصیل دانش آموزانی موفق بوده اند ولی برخی از آنها این گونه نبوده اند ، بلکه ویژگی هایی خاص نظیر موارد زیر داشته اند:

اعتماد به نفس بالا، احساس رضایت از خود، احساس اطمینان و ارزشمندی نسبت به توانایی های خود، مدیریت و کنترل هیجانها، آگاهی نسبت به احساسات خود و توانایی در مدیریت آنها، ارتباط خوب و موثر با دیگران، قدرت فهم احساس دیگران، برقراری یک ارتباط موثر و مفید با مردم، برخورداری از یک دید مثبت به مسائل و مشکلات زندگی، قوی بودن، داشتن قدرت ریسک بالا و نگریستن به مشکلات به عنوان بخشی از فرایند یادگیری.

کودکان را برای زندگی آماده کنیم. این نگرش ها و مهارتهای ضروری و حیاتی، برای آماده ساختن کودکان در «زندگی» باید مد نظر قرار گیرد. موضوع اصلی ، هوش یا توانایی های ذهنی کودکان نیست. علاوه بر این ، کودکی که مهارتهای زندگی را بیاموزد بهتر می تواند از استعدادهای خود در مدرسه بهره ببرد و به همین ترتیب، موفقیت در فعالیت های زندگی تحصیلی ، او را در بقیه ی عرصه های زندگی موفق تر خواهد ساخت. باید دانست که برای آموزش مهارتها و نگرش های صحیح زندگی به کودکان ، شرایط و امکانات خاصی مورد نیاز نیست، بلکه دانایی و توانایی والدین در این زمینه کارساز خواهد بود.

هر کس در هر سن و جایگاه شغلی و اجتماعی می تواند مهارتهای زندگی را بیاموزد، همان طور که مهارتهای دیگر را فرا می گیرد، آموختن و تمرین کردن این مهارت ها بسیار ساده است. ولی آغاز فراگیری قبل از ۶ سالگی بسیار مطلوب است، چرا که کودکان ، در این سن ذهن خود را شکل می دهند و در مورد چگونگی ارتباط خویش با محیط پیرامون می اندیشند.

در واقع کودکان، در این سن به ساختن ذهنیت خویش می پردازند و مغزشان رشد می یابد. ارتباط یاخته های عصبی و سلول های مغز باعث یادگیری بچه ها می شود و ما می دانیم که بخش اعظم ارتباط های مهم که ناشی از رشد سیستم عصبی انسان است در پنچ سال اول زندگی ساخته می شود. البته این بدان معنا نیست که ما در سنین بعدی نمی توانیم چیزهای دیگری را یاد بگیریم، ولی توانایی ما برای یادگیری، در همان سالهای اولیه زندگی شکل می گیرد. علاوه بر این ، زیر بنای شخصیت و اعتماد به نفس ما تحت تاثیر توانایی ما برای مقابله با چالش های زندگی و یادگیری رشد می کند.ویژگی های فرزندان در آینده

مهارتهای زندگی یعنی اینجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند. برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی بر این اصل استوار است که کودکان حق دارند توانمند شوند و نیازمند آنند که بتوانند از خود و علاقه هایشان در موقعیت های سخت زندگی دفاع کنند. این نوع برنامه ها در پیشگیری از مخاطرات سلامت نگاهی کلی دراند و به آموزش محدود تنها یک مهارت بسنده نمی کنند.

اهداف اموزش مهارتهای زندگی : مجموعه مهارتهای زندگی، نه تنها به توانمند ساختن افراد در زندگی حال نمی اندیشد ، بلکه بر توانمندی آنان برای زندگی آینده نیز تاکید می ورزد. در ضمن ، بر شکوفایی توانایی های بالقوه ی افراد متمرکز است . به طور کلی ، هدف از مجموعه مهارتهای زندگی ، کمک به فرد برای حرکت از توانایی ها و ضعفهای مهارتی، به سوی مهارتهای توانمندی، قوی و سازنده است. چنین مهارتهایی برای زندگی ، تصمیمات متعهدانه ی فرد را در بر می گیرد.

مسئولیت پذیری یا تعهد فردی ، مفهوم مثبتی است که طبق آن ، افراد نسبت به سلامتشان و اتخاذ تصمیمشان در مسائل زندگی خویش متعهد هستند. در واقع هدف نهایی مهارتهای زندگی این است که افراد، مسئولیت برتری و شایستگی فردی خویش را بپریرند. این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی سطح بالا، سلامت روانی، خودشکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی است. در نتیجه می توان گفت که مجموعه مهارتهای زندگی، هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل مدیریت مشکلات، و مانند سبک رویکرد آموزشی، هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است.

به گزارش سازمان بهداشت جهانی، هدف از اموزش مهارتهای زندگی ، افزایش توانایی های روانی اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح روانی افراد است.

منبع : ویژگی های فرزندان در آینده

بازدید : 65
دوشنبه 25 ارديبهشت 1402 زمان : 0:15

شواهد زیادی نشان داده اند که خواب ضعیف در کودکان با مسائل بسیاری مرتبط است که از آن جمله می توان به آموزش ناصحیح آکادمیکی، ضعف احساس و قوانین رفتاری ناصحیح اشاره کرد. اما چگونه می توان میزان خواب کودکان را افزایش داد و علاوه بر آن سطح کیفیت آن را نیز ارتقا بخشید؟

تغییراتی که در نوع مدیریت خواب کودکان توسط والدین صورت می گیرد (مثلا زودتر به رختخواب رفتن و یا اوقات خواب منظم، بسیار تاثیرگذار هستند اما اغلب پیاده سازی آن در زندگی های پرمشغله خانواده های امروزی کاری مشکل است. ایجاد تغییراتی در محیط اتاق خواب یکی از راه های ارتفای سطح کیفیت خواب در کودکان می باشد.

یکی از تغییراتی که توسط بسیاری از محققان و گروه های حرفه ای از جمله انجمن بهداشت آمریکا (۲۰۱۲) پیشنهاد شده است، محدود کردن مدت زمان حضور کودکان در اتاق خواب در حال استفاده از کامپیوترها، گوشی های هوشمند و تماشا کردن تلویزیون است. دلیل واضح و منطقی برای این پیشنهاد این است که استفاده از این وسیله در طول شب می تواند دلیلی برای بیدار ماندن کودکان و دیرتر به رخت خواب رفتن آنها باشد.

منبع : وسایل الکترونیکی و خواب کودک

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 325
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 152
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 240
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1066
  • بازدید ماه : 153
  • بازدید سال : 219970
  • بازدید کلی : 3437154
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی